مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود
مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود

برگ سبز


برگ سبز شماره 243


اواز: سید جواد ذبیحی/ حسین قوامی/ محمودی خوانساری


کلام : فروغی بسطامی/سنایی غزنوی/علی اشتری



همه شب راه دلم بر خم گیسوی تو بود

اه از این راه  که باریک تر از موی تو بود

رهرو عشق از این مرحله اگاهی داشت

که ره قافله ی دیر وحرم سوی تو بود




تا ما به سر کوی تو ارام گرفتیم

اندر صف دلسوختگان نام گرفتیم

در اتش تیمار تو تا سوخته گشته ایم

در کنج خرابات می خام گرفتیم

از مدرسه وصومعه کردیم کناره

در میکده ومطعبه ارام گرفتیم

خال وکله تو صنما دانه ودامست

ما در طلب دانه ره دام گرفتیم




رفتی زپیش دیده وبر جان نشسته ای

در خاطرم چو اشک به دامان نشسته ای

از ما چه دیده ای که به صد سوز همچو شمع

خندان میان بزم حریفان نشسته ای

نظرات 2 + ارسال نظر
تارنمای بانو مرضیه و خانم پوران جمعه 12 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 11:09

درود
محمودی خوانساری را بسیار دوست دارم اما نمیتونم زیاد به اینجا سر بزنم چون از یک طرف وقتی میام اینجا کلا اون غم و غصه ی خوانساری تو روحیم تاثیر میگذاره و ناراحت میشم
و از طرفی دیگه هم کلا با صدای مردانه زیاد سازگار نیستم
اما در هر صورت محسن عزیز سپاسگزار زحماتت هستم

درود برشما محمد جان
سپاس از بزرگواری ومحبت شما عزیز
دوست گرامی من شرمنده محبت های شما هستم.
بله صدای محمودی سوز خاصی دارد.
برایت همواره سلامتی وشادی ارزومندم.

حمید شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 00:04

درود بسیار بر محسن عزیز

محمودی خوانساری با همین غم و غصه هایی که داشت از پا در اومد و بنده حقیر نه اینکه ایشان رو شناخته باشم بلکه به خاطر منش والایی که داشتن و با آن صدای روحانی که داشتن مرا شیفته خود ساختن
کسی که عاشق محمودی هستش همه این غم و غصه ها رو به جان میخره
اصلا میخوام بگم محمودی کی بود که این همه بار سختی رو با خودش می کشیده
درد همو رو می شنید ولی از درد خودش پیش کسی دم نمی زد
جسارت بنده رو ببخشید،فقط میخواستم بگم کسی که عاشقه تا آخره راه وایمیسه...
حیف که غم نان نمیزاره بیشتر از این به عاشقانه های خودمون بپردازیم
پاینده باشید

درود برشما اقا حمید عزیز
سپاس از بزرگواری شما
کلامی برای بیان احساس درونی از ظلمی که درحق محمودی روا داشته اند ندارم
زاتش عشق هرکه افروخته نیست
سرسوزنی دلم با او دوخته نیست
گر سوخته دل نه ای زما دور که ما
اتش به دلی زنیم که او سوخته نیست

هرانکس که در این حلقه نیست زنده به عشق
نمرده به فتوای من بر او نماز کنید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد