اواز شور: محمودی خوانساری
همنوازان: حسن کسایی/فرهنگ شریف/امیر ناصر افتتاح
غزل اواز: علی اشتری
گوینده: روشنک
اشعارمتن برنامه: عراقی/ عطار / فرهاد
مطلع اواز
رفتی زپیش دیده و بر جان نشسته ای
وز خاطرم چو اشک بدامان نشسته ای
از ما چه دیده ای که به صد سوز همچو شمع
خندان میان بزم حریفان نشسته ای
بر چشم غیر اگر بنشستی به دلبری
اندیشه کن چو اشک که لرزان نشسته ای
ای غم؛ اگر چه عهد تو بشکسته ام به می
نازم ترا که بر سر پیمان نشسته ای
ای اشک؛ هر چه ریزمت به زیر پای
بینم که باز بر سر مژگان نشسته ای!