برگ سبز برنامه شماره 106 اواز: محمود محمودی خوانساری با همکاری هنرمندان: علی تجویدی/فرهنگ شریف/ رضا ورزنده اشعار متن برنامه: عطار/ صفای اصفهانی/مولانا/عراقی اهنگ: سه گاه گوینده: روشنک غزل اواز: مولانا ما در ره عشق تو اسیران بلائیم کس نیست چنین عاشق وبیچاره که مائیم برما نظری کن که در این شهر غریبیم برما کرمی کن که دراین ملک گدائیم ما را به تو سری است که کس محرم ان نیست گر سر برود سر تو با کس نگشائیم این برنامه توسط دکتر ویرایش گردیده ودارای اعلام برنامه در ابتدا وانتهای فایل ودارای شناسنامه برنامه می باشد انچه قبلا در فضای مجازی موجود بود فاقد اعلام ابتدایی برنامه بوده است
دل انگیزان اواز: محمود محمودی خوانساری با همکاری هنرمندان: اسدالله ملک/فرهنگ شریف/ جهانگیر ملک غزل اواز: پیر پارس صحن بستان ذوق بخش و صحبت یاران خوش است وقت گل خوش باد کز وی وقت میخواران خوش است آری آری طیب انفاس هواداران خوش است ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است دوست را با ناله شبهای بیداران خوش است شیوه رندی و خوش باشی عیاران خوش است کاندر این دیر کهن کار سبکباران خوش است تا نپنداری که احوال جهان داران خوش است
از صبا هر دم مشام جان ما خوش میشود
ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
مرغ خوشخوان را بشارت باد کاندر راه عشق
نیست در بازار عالم خوشدلی ور زان که هست
از زبان سوسن آزادهام آمد به گوش
حافظا ترک جهان گفتن طریق خوشدلیست
درود بر دوستان وصاحبدلان حدود یک ماهی است فایلی تصویری از سخنان یکی از وطن فروشان که در یکی از رسانه های تصویری خارج از کشور افاضات زیادی می نماید ویکی از تحریف کنندگان تاریخ این سرزمین اهورایی است پخش گردیده است. داستان از این قرار هست این شخص وطن فروش در برنامه ای که در تاریخ 29 خرداد در یکی از رسانه های خارج از کشور درباره تاریخ افاضات می نمودند مطلب ناروایی را به یکی از بی نظیر ترین ومظلوم ترین وپاک ترین هنرمندان این سرزمین می باشد نسبت داده اند که برادر زاده ایشان پاسخ تهمت ناروا را به ایشان داده اند این شخص وطن فروش که حتی از نام منحوس وکثیف ایشان عرق شرم وخجالت بعنوان یک ایرانی بر پیشانی جاری می گردد در سخنانی که در مورد تاریخ این سرزمین اهورایی افاضات می نمودند عنوان داشته اند که اقای محمود محمودی خوانساری یک چک به مبلغ نود تومان را قاب نموده وبه دیوار منزل خود اویزان نموده بودند. در پی پخش سخنان این شخص منحوس ووطن فروش که با افاضات وتحریف های تاریخی خود قصد دارد خود را بعنوان یک ایرانی وطن پرست به مردم مظلوم این دیار بنماید برادر زاده محمودی نازنین پاسخی را به ایشان داده اند که میتوانید این فایل صوتی را از اینجا دریافت نماید وخود قضاوت نمائید. تارنگار گلبانگ این سخنان ناروا را که درباره یکی از پاک ترین هنرمندان این سرزمین اهورایی در فضای مجازی پخش شده است را محکوم وبه هیچ شخصی در هیچ جایگاهی اجازه نخواهد داد که در مورد هنرمندان سرزمین مادری افاضات نماید حال قضاوت را به شما صاحبدلان واگذار می نمایم که با چنین شخص وطن فروشی چگونه باید برخورد کرد که این تهمت های ناروا را به هنرمندان این سرزمین نسبت میدهد
گلهای رنگارنگ برنامه شماره 492
اواز اول: محمود محمودی خوانساری اواز دوم: ایرج ترانه: عهدیه با همکاری هنرمندان:حبیب الله بدیعی/جلیل شهناز/پرویز یاحقی/مجیدنجاحی/جهانگیر ملک اشعار متن برنامه:اذرمیدخت خواجوی/رهی ایمن/بانو افسر/پری بدخشانی/علی اشتری/کلیم کاشانی/افسانه یغمایی ترانه سرا: سیمین بهبهانی اهنگ شوشتری منصوری: مهدی خالدی غزل های اواز: پزمان بختیاری/ ابوالحسن ورزی گوینده: اذر پزوهش محمود محمودی خوانساری غزل اواز: پزمان بختیاری ایرج : غزل اواز: ابوالحسن ورزی به من آنروز بخشیدند عمر جاودانی را که نوشیدم زجام عشق آب زندگانی را صفائی نیست گلزار جوانی را اگر در آن بدست شوق ننشانی نهال مهربانی را از آنروز شمع از سوز دل پروانه اگه شد که گوش عشق میداند زبان بی زبانی را زحرف عشق نیکوتردرآن حرفی نمی بینی اگر با چشم دل خوانی کتاب زندگانی را ترانه: عهدیه ترانه سرا: سیمین بهبهانی کی گفتمت از کوی من با دیده گریان برو چون گل یه بزم عاشقان خندان بیا خندان برو امشب چو شمع روشنم سر می کشد جان از تنم جان برون از تن منم خاموش بیا سوزان برو امشب سراپا مستیم جام شراب هستیم سرکش مرو ازکوی من افتان بیا خیزان برو هرگز مپرس از راز من زین ره مشو دم سازمن گر مهربان خواهی مرا حیران بیا حیران برو بنگر که نور حق شدم زیبایی مطلق شدم بر چهره سیمین نگر با جلوه جانان برو انچه قبلا در فضای مجازی موجود بوده است فاقد اعلام برنامه وشناسنامه بوده است این برنامه دارای شناسنامه واعلام برنامه در ابتدا وانتها می باشد
ما هم اسیر طره جانانه بودهایم
ما نیز چون نسیم سحر در حریم باغ
روزی ندیم بلبل و پروانه بودهایم
ما هم به روزگار جوانی ز شور عشق
عشرت فزای مردم فرزانه بودهایم
بر کام خشک ما به حقارت نظر مکن
ما هم رفیق ساغر و پیمانه بودهایم
ای عاقلان به لذت دیوانگی قسم
ما نیز دل شکسته و دیوانه بودهایم