همنشین درد
اواز: محمود محمودی خوانساری
همنواز اواز: فرهنگ شریف/ اسدالله ملک
غزل اواز: سایه
این برنامه پیشکشی از دوست بزرگوار وبا احساس جناب باران عزیز مدیر تارنمای مرغ سحر
بگذر شبی به خلوت این همنشین درد
تا شرح آن دهم که غمت با دلم چه کرد
خون میرود نهفته از این زخم اندرون
ماندم خموش و آه، که فریاد داشت، درد
این طرفه بین که با همه سیل بلا که ریخت
داغ محبت تو به دلها نگشت سرد
من برنخیزم از سر راه وفای تو
از هستیام اگرچه برانگیختند، گرد
روزی که جان فدا کنمت، باورت شود
دردا که جز به مرگ، نسنجند قدر مرد
ساقی بیار جام صبوحی که شب نماند
وان لعل فام، خنده زد از جام لاجورد
استاد بزرگوارم این تارنگار محشر است و آنهم به عندلیب شوریده
محمودی شریف می پردازد .زنده باشید
درود برشما
سپاس از محبت شما
کلمه استاد برای حقیر بسیار بزرگ می باشد این بنده ناچیز عاشق کوچکی هستم همین
سپاس از مهرتان
درود برشما
ممنون از حضور شما