مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود
مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 70

اواز: محمود محمودی خوانساری

با همکاری هنرمندان: پرویز یاحقی/جلیل شهناز/امیر ناصر افتتاح

غزل اواز: حافظ

اهنگ در مایه دشتی

گوینده: فخری نیکزاد


به مزگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم

بیا کز چشم بیمارت هزاران درد بر چینم

الا ای همنشین دل که یارانت برفت از یاد

مرا روزی مباد ان دم که بی یاد تو بنشینم

جهان فانی وباقی فدای شاهد وساقی

که سلطانی عالم را طفیل عشق می بینم

صباح الخیر زد بلبل کجایی ساقی برخیز

که غوغا می کند در سر خیال خواب دوشینم

جهان پیر است وبی بنیاد از این فرهاد کش

که کرد افسون ونیرنگش ملول از جان شیرینم 

گلهای تازه

گلهای تازه برنامه شماره 183 ( سخن اهل دل)


اواز: محمود محمودی خوانساری


با همکاری هنرمندان: فرامرز پایور/محمد اسماعیلی


اشعار از: شیخ اجل سعدی/مولانا


دستگاه: سه گاه


گوینده: اذر پزوهش


دکلمه:


چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست


سخن شناس نئی دلبرا خطا اینجاست



سرم به دنیی وعقبی فرو  نمی اید


تبارک الله از این شورها که در سرماست


مرا به کار جهان هرگز التفات نبود


رخ تو در نظر من  چنین خوشش اراست


از ان به دیر مغانم عزیز میدارند


که اتشی که نمیرد همیشه در دل ماست


دلم ز پرده برون شد کجایی ای مطرب


بنال هان که از این پرده کار ما به نواست



دکلمه:



در اندرون من خسته دل ندانم کیست


که من خموشم واو در فغان وغوغاست



مطلع غزل اواز:



چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست


سخن شناس نئی دلبرا خطا اینجاست


در اندرون من خسته دل ندانم کیست


که من خموشم او در فغان و غوغاست


مرا به کار جهان هرگز التفات نبود


رخ تو در نظر من چنین خوشش اراست



دکلمه:



امروز ندانم به چه دست امده ای


کز اول بامداد مست امده ای


گر خون دل خوری ز دستت ندهم


زیرا که به خون دل بدست امده ای



تصنیف :



امروز ندانم به چه دست امده ای ای مایه ناز


کز اول بامداد  امده ای چون نغمه ساز


گر خون دلم خوری زدستت ندهم با سوز وگداز


زیرا که به خون دل بدست امده ای چون عمر دراز




غزل اواز:



از ان به دیر ومغانم عزیز میدارند


که اتشی که نمیرد همیشه در دل ماست


یکی درد یکی درمان پسندد


یکی وصل یکی هجران پسندد


من از درمان ودرد وصل هجران


پسندم انچه را که جانان پسندد


سرم به دنیی وعقبی فرو نمی اید


تبارک الله از این شورها که در سرماست


چو بشنو سخن اهل دل مگو که خطاست


سخن شناس نئی دلبرا خطا اینجاست



دکلمه:


ندای عشق تو دوشم در اندرون دادند


فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست



انچه پیش از این در دسترس صاحبدلان بوده است در اعلام شماره


 ابتدای برنامه نقصی وجود داشته است 


که در این فایل که از روی نوار به دیجیتال تبدیل شده است ان نقص


 وجود ندارد 


گلهای تازه


گلهای تازه برنامه شماره 183 ( سخن اهل دل)


اواز: محمود محمودی خوانساری


با همکاری هنرمندان: فرامرز پایور/محمد اسماعیلی


اشعار از: شیخ اجل سعدی/مولانا


دستگاه: سه گاه


گوینده: اذر پزوهش



دکلمه:


چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست


سخن شناس نئی دلبرا خطا اینجاست


سرم به دنیی وعقبی فرو  نمی اید


تبارک الله از این شورها که در سرماست


مرا به کار جهان هرگز التفات نبود


رخ تو در نظر من  چنین خوش اراست


از ان به دیر مغانم عزیز میدارند


که اتشی که نمیرد همیشه در دل ماست


دلم ز پرده برون شد کجایی مطرب


بنال هان که از این پرده کار ما به نواست



دکلمه:



در اندرون من خسته دل ندانم کیست


که من خموشم واو در فغان وغوغاست



مطلع غزل اواز:



چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست


سخن شناس نئی دلبرا خطا اینجاست


در اندرون من خسته دل ندانم کیست


که من خموشم او در فغان و غوغاست


مرا به کار جهان هرگز التفات نبود


رخ تو در نظر من چنین خوش اراست



دکلمه:



امروز ندانم به چه دست امده ای


کز اول بامداد مست امده ای


گر خون دل خوری ز دستت ندهم


زیرا که به خون دل بدست امده ای



تصنیف :


امروز ندانم به چه دست امده ای ای مایه ناز


کز اول بامداد  امده ای چون نغمه ساز


گر خون دلم خوری زدستت ندهم با سوز وگداز


زیرا که به خون دل بدست امده ای چون عمر دراز



غزل اواز:



از ان به دیر ومغانم عزیز میدارند


که اتشی که نمیرد همیشه در دل ماست


یکی درد یکی درمان پسندد


یکی وصل یکی هجران پسندد


من از درمان ودرد وصل هجران


پسندم انچه را که جانان پسندد


سرم به دنیی وعقبی فرو نمی اید


تبارک الله از این شورها که در سرماست


چو بشنو سخن اهل دل مگو که خطاست


سخن شناس نئی دلبرا خطا اینجاست


دکلمه:


ندای عشق تو دوشم در اندرون دادند


فضای سینه حافظ هنوز پر ز صداست



انچه پیش از این در دسترس صاحبدلان بوده است در اعلام شماره ابتدای برنامه نقصی وجود داشته است 


که در این فایل که از روی نوار به دیجیتال تبدیل شده است ان نقص وجود ندارد 


گلهای تازه


گلهای تازه برنامه شماره 47

فدای چشم ساقی

با همکاری هنرمندان/ محمودی خوانساری/فرهنگ شریف/اسدالله ملک/

امیرناصر افتتاح

شعر ها از: یغما / پیرپارس

گوینده: فخری نیکزاد


غزل اواز: یغما جندقی


نگاه کن که نریزد دلی چو باده بدستم

فدای چشم تو ساقی به هوش باش که مستم

کنم مصالحه یکسر بصالحان می کوثر

بشرط آنکه نگیرند این پیاله ز دستم 

ز سنگ حادثه تا ساغرم درست بماند

بوجه خیر و تصدق هزار توبه شکستم 

چنین که سجده برم بی حفاظ پیش جمالت

به عالمی شده روشن که آفتاب پرستم 

کمند زلف بسی گردنم ببست به مویی

چنان فشرد که زنجیر صد علاقه گسستم

نه شیخ میدهدم توبه و نه پیر مغان می

ز بس که توبه نمودم زبس که توبه شکستم

ز گریه آخرم این شد نتیجه در پی زلفش

که در میان دو دریای خون فتاده نشستم 

ز قامتت چه گرفتم قیاس روز قیامت 

نشست و گفت قیامت بقامتی است که هستم 

حرام گشت به یغما بهشت تو روزی

که دل به گندم آدم فریب تو بستم...


نسخه بازسازی شده

با سپاس از همراهی جناب دکتر خرم ابادی زاد


گلهای تازه


گلهای تازه شماره 145


اواز: محمود محمودی خوانساری


اواز: حمیرا


کلام اواز: عماد خراسانی


کلام ترانه: هما میر افشار


اهنگ: اسدالله ملک


تنظیم برای ارکستر: جواد معروفی


گوینده : اذر پزوهش



مطلع ترانه:


دلا چه کشیدی همیشه دویدی ولی به نهایت نبوده رهت


جز انکه شکستی  چو شیشه اهی چه بوده خدا را مگر گنهت



مطلع اواز:



چیست این آتش سوزنده که در جان من است ؟


چیست این درد جگر سوز که درمان من است ؟


از دل ای آفت جان صبر توقع داری


مگر این کافر دیوانه بفرمان من است


آنچه گفتند ز مجنون و پریشانی او


درغمت شمه ای ازحال پریشان من است


ماه را گفتم و خورشید وبخندید به ناز


کاین دو خود پرتوی از چاک گریبان من است


عالمی خوشتر از ان نیست که من باشم و دوست


این بهشتی است که درعالم امکان من است


آمد ورفت و دلم برد وکنون حاصل وصل


اشک گرمی است که بنشسته بدامان من است


کاش بی روی تو یک لحظه نمی رفت زعمر


ورنه این وصل که باز اول هجران من است


اندر این باغ بسی بلبل مست است عماد


داستانی است که او عاشق دستان من است




گلهای تازه


 گلهای تازه برنامه شماره 130(گریه لیلی)


اواز: محمودی خوانساری


همنوازان: اسدالله ملک/فرهنگ شریف/امیر ناصر افتتاح



اهنگ در دشتی از: اسدالله ملک


تنظیم برای ارکستر: جواد معروفی


اجرا: ارکستر رادیو تلویزیون ملی ایران به رهبری فرهاد فخرالدینی


کلام اواز: امیر هوشنگ ابتهاج (ه الف سایه)


تنظیم برای ارکستر: جواد معروفی


گوینده: فخری نیکزاد




چشم گریان تو نازم ، حال دگرگون ببین

گریه ی لیلی کنار بستر مجنون ببین

بر نتابید این دل نازک غم هجران دوست

یارب این صبر کم و آن محنت افزون ببین

مانده ام با آب چشم و آتش دل ، ساقیا

چاره ی کار مرا در آب آتشگون ببین

رشکت آمد ناز و نوش گل در آغوش بهار

ای گشوده دست یغمای خزان ، اکنون ببین

سایه ! دیگر کار چشم و دل گذشت از اشک و آه

تیغ هجران است اینجا ، موج موج خون ببین


گلهای تازه



گلهای تازه برنامه شماره 3


اواز: محمودی خوانساری


کلام: محمد حسین بهجت تبریزی (شهریار)


همنوازان: حبیب الله بدیعی/فرهنگ شریف/منصورصارمی/جهانگیر ملک


اهنگ: درمایه دشتی


گوینده: فیروزه امیر معز



 بزن که ساز دل من به ساز می گویی

زساز دل چه شنیدی که باز میگویی

مگر چوباد وزیدی به زلف یارکه باز

به گوش دل سخن دلنواز می گویی

مگر حکایت پروانه می کنی باشمع

که شرح قصه به سوز وگداز می گویی

کنون که راز دل ما ز پرده برون شد

بزن که در دل این پرده راز می گویی

گوش زمین به ناله من نیست اشنا

من طایر شکسته پر اسمانیم

گیرم که اب ودانه دریغم نداشتند

چون می کنند با غم بی همزبانیم

غزل اواز

از زندگانیم گله دارم جوانیم

شرمنده جوانی از این زندگانی

دارم هوای صحبت یاران رفته را

یاری کن  ای اجل که  به یاران رسانیم

گوش زمین به ناله من نیست اشنا

من طایر شکسته پر اسمانیم

گیرم که اب ودانه دریغم نداشتند

چون می کنند با غم بی همزبانیم

گفتی که اتشم  بنشا نی ولی چه سود

برخاستی که بر سر اتش نشانیم

شمعم گریست زار به بالین شهریار

من نیز  چون تو همدم سوز نهانیم