مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود
مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود

خصوصی

برنامه های خصوصی هنرمندان


اواز: محمود محمودی خوانساری


ویلون: حبیب الله بدیعی


تار: ابراهیم سرخوش


سنتور: منصور صارمی


غزل اواز: غبار همدانی/بابا طاهر/پیر عرفان حافظ


دستگاه: شور

 

 

این برنامه قبلا بارگذاری وپیشکش شده بود برنامه بارگذاری شده جدید توسط عزیز نازنین جناب همایون پیشکش شده است واز کیغیت مناسب تری برخوردار می باشد

 

دریافت برنامه

 

روزی که کلک تقدیر در پنجه ی قضا بود

بر لوح افرینش غم سرنوشت مابود


روزی که می گرفتند پیمان ز نسل ادم

عشق از میان ذرات در جستجوی ما


می خواستم که دل را از غم خلاص یابم

داغ جدایی امد این اخرین وداع بود

 

 

خدایا داد از این دل داد از این دل

که مو یکدم نگشتم شاد از این دل


چو فردا داد خواهان داد خواهند

بگویم صد هزاران داد از این دل

 

گر در محیط حیرت غرقم گناه من چیست

در کشتی وجودم عشق تو ناخدا بود

 

گفتم غم تو دارم گفتا غمت سراید

گفتم که ماه من شو گفتا اگر براید


گفتم زمهرورزان رسم وفا بیاموز

گفتا ز خوب رویان این کار کمتر اید


گفتم که برخیالت راه نظر ببندم

گفتا که شب رو است او از راه دیگر اید


گفتم که بوی زلفت گمراه عالمم کرد

گفتا اگر بدانی هم اوت رهبر اید

 

 

 

 

 

 

 



برنامه های خصوصی هنرمندان

خصوصی

اواز:محمود محمودی خوانساری

اجرا شده در: تاریخ 25/4/1361 در منزل محمد موسوی

همنواز اواز: محمد موسوی

غزل های اواز:غزالی شهدی/ حافظ/طبیب اصفهانی/بیزن ترقی


از بزم طرب باده گساران همه رفتند

از کوی جنون سلسله داران همه رفتند

نه کوهکن بی سر وپا ماند ونه مجنون

ما با که نشینیم که یاران همه رفتند


در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی

خرقه جایی گرو باده ودفتر جایی


غمت در نهانخانه ی دل نشیند

به نازی که لیلی در محمل نشیند

خلد گر به پا خاری اسان بر ارم

چه سازم به خاری که در دل نشیند

بنازم به بزم محبت که ان جا

گدایی به شاهی مقابل نشیند


به هر بزمی به هر جمعی نظر کردم تو را دیدم

زهر کویی زهر شهری گذر کردم تو را دیدم

نشانی گر از هنر دیدم

تو را انجا جلوه گر دیدم

به هر گلشن رنگ وبو دیدم

نشانی از نقش او دیدم

به پنهانی گر چه پیدایی تو ناپیدا از چه با مایی

بخنند   گه در خیال من جمال تو کرده غوغایی

ندیدم من چو تو زیبایی

مرا بی تو کو شکیبایی