اواز: محمود محمودی خوانساری
کلام: پیر پارس
همنواز: فرهنگ شریف
درختی دوستی بنشان که کام دل به بار ارد
نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار ارد
شب صحبت غنیمت دان که بعد از روزگار ما
بسی گردش کند گردون بسی لیل ونهار ارد
بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هرسال
چو نسرین صدگل ارد بار چون بلبل هزار ارد
خدا را چون دل ریشم قراری نیست با زلفت
بفرما لعل نوشین را که بازش با قرار ارد
در این باغ از خدا خواهد دگر پیرانه سر حافظ
نشیند بر لب جویی وسروی در کنار ارد
درود بر جناب سعیدپور عزیز
تشکر و سپاس فراوان از شما
هنرمندان بزرگی چون استاد محمودی خوانساری از ابتدای حکومت ضد فرهنگ و هنر خانه نشین و منزوی شدند و در کنج عزلت دچار شدیدترین صدمات روحی و روانی شدند و عاقبت این ناملایمات و فشارها استاد فرهیخته محمودی عزیز را از پا دراورد.
اگه از پرنده پروازو بگیرن چی میمونه
اگه از مستای شب زمزمه ی سازو بگیرن چی میمونه
یادت همواره جاویدان همچو گلهای همیشه جاویدانت استاد عزیز
درود برجناب بهرامی نازنین
از محبت شما بزرگوار بسیار سپاسگزارم
کلامی برای بیان انچه بر محمودی ودیگر هنرمندان رفته را نمی توان یافت.
این نابخردان فرهنگی ریشه این مرز پر گهر را نشانه گرفته اند.
ولی هیچگاه سوز دل محمودی از یاد عاشقانش بیرون نخواهد رفت ویاد ونامش همواره گرامی خواهد ماند.
محمودی عزیز اثاری از خود بجا گذاشته است که دل هر عاشقی را به درد میاورد وبا شنیدن نغمه داودیش اشک را بر چشمان جاری می سازد.
باشد که بتوانیم ذره ای از صفا وپاکی ومظلومیت وغریبی او را با زبان الکن خود بیان کنیم.
یادش همواره گرامی باد.