مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود
مرغ شباهنگ

مرغ شباهنگ

پیش از این گر سخن از نغمه داودی بود پیش ما نغمه همان نغمه محمودی بود

متن نامه هنرمند زنده یاد اسدالله ملک


متن نامه زنده یاد استاد اسدالله ملک




" حکایت من و محمودی "

 

دربین هنرمندان موسیقی کشور ، شاید هیچکس به اندازه ی بنده به خصوص از سال 50 به بعد با محمودی نزدیک و صمیمی نبود . زیرا رابطه ی ما فقط منحصر به همکاری هنری نبود . بلکه رفاقتی همه جانبه بود با این حساب اگر بخواهم درتمام زمینه ها راجع به او سخن بگویم مطلب بسیار طولانی می شود . خوشبختانه در این کتاب هم راجع به شخصیت معنوی و هم راجع به مقام هنری محمودی سخن بسیار گفته شده و می توان گفت تقریباً حق مطلب ادا گشته . پس بنده فقط می پردازم به نقل ماجرای آشنایی ام با محمودی عزیز و حاطراتی که از او دارم .

باری ، محمودی در آن ایام که خدمت سربازی را می گذراند ، بعد از ظهرها گاهی به محل کلاس برادرم ( آقای حسین ملک ) می آمد . اغلب هنرمندان بزرگ مملکت هم می آمدند و محمودی در آن محافل دوستانه گهگاه اوازی می خواند و با صدای جادوئی اش همه را شیفته ی خویش می ساخت . 12 ساله بودم که برای اولین بار آن جا محمودی را دیدم . آن روز حتی تصورش را نمی کردم که ممکن است روزی این جوان خوش آواز ، و خوش قلب و مهربان یکی از بزرگان هنر این سرزمین گردد و دست سرنوشت بین من و او پیوند همکاری و رفاقتی صمیمانه برقرار نماید . دیدارهای ما چندان تکرار نشد که محمودی برای دوسالی به شیراز رفت و من تقریباً از او  بی خبر ماندم .

تا اینکه بعدها شنیدم به تهران بازگشته و در برنامه ی گلها با هنرمندانی چون  محجوبی، کسائی ، عبادی ، شهناز ، یاحقی ، شریف ... همکاری دارد . آن روزها با وجود خوانندگانی چون بنان ، قوامی ، گلپایگانی ، بعید به نظر می رسید که محمودی بتواند مطرح شودذ . اما علیرغم تصور همه ، او بسیار زودتراز آنکه می شد باور کرد در فضای موسیقی آن زمان شگفت و همه ی نظرها را به سوی خود جلب کرد . سال ها بعد ، هنگامی که محمودی در اوج شهرت و قدرت هنری خود بود من هم به رادیو راه یافتم و درجریان همکاری های رادیویی بود که قصه ی دوستی ما سر زبان ها افتاد . علاوه بر آثار زیادی که در برنامه ی گلها به اتفاق محمودی اجرا کردیم ، هنگامی که بنده و مرحوم دکتر جهانبگلو تصمیم به تهیه ی برنامه ی " نوایی از موسیقی ملی " گرفتیم ، بر آن شدیم که برای اجرای آوازها فقط از وجود محمودی استفاده کنیم . در این برنامه ها محمودی علاوه بر آوازهای درخشان زیباترین تصنیف های خود را نیز به عالم هنر ارائه داد . از آن جمله مرغ شباهنگ ، سکوت مستی ، دعای دل ، لاله ی پرپر ،... که آنها را یکی از یکی زیباتر و عالی تر اجرا نمود . بدین ترتیب طی زمان زندگی محمودی و من به طرز عجیبی به هم پیوند خورد . تا آن جا که اغلب اوقات را باهم بودیم ، و صرفنظر از همکاری هنری در زندگی اجتماعی نیز یار و غمخوار یکدیگر بودیم . از فضایل و مکارم اخلاقی محمودی هرچه بگویم کم گفته ام . او یک وجود استثنایی بود . غمخوار همه بود و خودش غمخواری نداشت . اصلاً هرگز به خودش اجازه نمی داد که با اظهار درد و گرفتاری هایش خاطر دوستان را ملول کند . به همین دلیل هیچگاه کسی متوجه نمی شد که او چه مشکلات ، گرفتاری ها ، و محرومیت های سنگینی را تحمل می کند . محمودی بسیار حساس ، فوق العاده قدرشناس ، و به طرز غیر قابل توصیفی درکار دوستی با وفا بود . حتی دوستان از دست رفته را فراموش نمی کرد . اغلب شب های جمعه را باهم به مقبره ظهیرالدوله می رفتیم و برای تمام رفتگان ، به خصوص انها که از نزدیک به ایشان ارادت داشتیم ( چون حالقی ، صبا ، محجوبی ، تهرانی ، رهی معیری ... ) فاتحه می خواندیم . یادم هست که یک بار در ظهیرالدوله به من گفت : اسدالله جان عمر من مثل درنا کوتاه است ، و زود از دنیا می روم . اما از بس دراین دنیا سختی کشیده ام دیگر از مرگ هراسی ندارم . بلکه هروقت این جا می آیم دلم آرام میگیرد . چون میبینم بالاخره یک روز این تنهایی و غربت من تمام می شود . به او گفتم اگرچه در این دنیا غریب هستی و کسی آنطور که باید دوران ترا ، و طبع بزرگ ترا نشناخته ، ولی مطمئن باش که همواره با هنر والا و آواز درخشانت دریادها خواهی ماند . به قول مرحوم حسین تهرانی ، طلا برای همیشه زیر خاک نمی ماند ، و بالاخره خودش را نشان می دهد . محمودی با آنکه از نظر مالی به شدت در مضیقه بود ، با آن همه هیچگاه دم نمی زد ، و استغنای طبعش اجازه نمی داد به کسی رو بیندازد . پس از تعطیل کارش در رادیو ، و خانه نشین شدن صدمات زیادی کشید و بالاخره در اثر ضربه های شدید روحی و روانی که به شکل های مختلف براو وارد شد از پای درآمد .

درباره ی هنر محمودی البته سخن بسیار است و من چون دانم که دوستان دیگر حق مطلب را ادا   کرده اند ، لذا از تمامی جنبه های کارش فقط اشاره میکنم به قدرت و استعداد فوق العاده ی او در ساختن و خواندن ضربی های زیبا ، آن هم به طور فی البداهه ، الحق و الانصاف که بنده درمیان هیچیک از خوانندگان چنین استعداد غریبی در فی البداهه ساختن و خواندن ضربی های زیبا ندیده ام .

به هرحال ، دوستی با محمودی خوانسازی یکی از افتخارات بزرگ زندگی من است ، و از دست دادنش برایم فاجعه ای غیر قابل توصیف که هنوز هم سوزش جانم از آتش فراق او التیام نیافته .

 

روانش شاد و یادش به خیر

 


 برگرفته از یاد نامه استاد محمودی خوانساری

 

  مرغ شباهنگ به روایت حمید تجریشی

نظرات 2 + ارسال نظر
باران دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 03:40

درود
سپاس از این برنامه ها بزرگوار
با آرزوی بهروزی برای شما

درود برشما دوست بزرگوار

سپاس از محبت شما

شاد و با ارامش باشید.

تارنمای خانم مرضیه و بانو پوران دوشنبه 19 دی‌ماه سال 1390 ساعت 16:49

اینطور که مشخص است آقا محسن شدیدا در حال فعالیت هستید
خسته نباشید
کاش پستها را سریع آپ نکنید تا بشه قبلی ها را هم خوند
سبز باشید

درود برشما محمد جان

سپاس از شما عزیز بزرگوار

چشم حتما اطاعت خواهد شد.

خوش وپایدار وسلامت وبا ارامش باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد