اواز: محمود محمودی خوانساری
همنوازی: رضا ورزنده
کلام: خلیل افغانی
اهنگ بیات اصفهان: روح الله خالقی
گوینده: نور الدین ثابت ایمانی
تا سر به پای ان بت رعنا گذاشتیم
پا برفراز طارم اعلی گذاشتیم
شب رفت وناله های دلم ناشنیده ماند
این ارزو به وعده فردا گذاشتیم
براستان اهل نظر جا گرفته ایم
تا دسترو به سینه دنیا گذاشتیم
جز خار خار عشق که در دل خلیده است
هرگل که داشت خار تمنا گذاشتیم
در وصف ان غزال غزلهای ابدار
مجنون صفت به سینه صحرا گذاشتیم
اجرای ساقی نامه
بیا ساقی ای مونس جان بیا
غزل خوان ومست وگل افشان بیا
شب امد به پایان شراب تو کو
سپیده در می افتاب تو کو
بده می که ما را به باره دهد
دل روشن وجان اگه دهد
بده می که یاد جوانی کند
در این شام غم شادمانی کند
درود محسن جان
آواز بیات اصفهان بسیار غمناک است و با صدای محمودی چنان آتشی در جان و روان آدمی می افتد که مگو و مپرس...ناله های درد آشنای محمودی را در این آواز با گوش جان باید شنید
درود برشما امیرجان
سپاس از مهرشما
بله عزیز واقعا وبدون تعصب از هچکدام از نغمه های سوزناک محمودی به راحتی نمی توان گذشت که هرچه هست عشق است و است وعشق است.