اواز : محمودی خوانساری
همنواز اواز: اسدالله ملک
ضرب : جهانگیر ملک وپرویز تبریزی
کلام اواز: وصال شیرازی وجامی
کلام ترانه : مولانا
شد در شکوه ما باز با سر گیسوی تو باز
شب وصل است بسی کوته واین قصه دراز
پر من داد ولی رفته ز یادم پرواز
من که پروا ندارم چکنم با پر باز
گر به رویم همه درهای خوشی بندد چرخ
هیچ غم نیست اگر هست در میکده باز
گفتمش با غم هجران چه کنم گفت بسوز
گفتمش چاره ی این سوز بگو گفت بساز
همه گویند پروانه بود عاشق شمع
عاشق کیست بگو شمع بی سوز وگداز
با من صنما دل یکدله کن
گر سر ننهم انگه گله کن
مجنون شده ام از بهر خدا
زان زلف خوشت یک سلسله کن
salam-man avalin barieh ke khansari gosh midam-besiar ziba mikhonan-agha ba che onvani linketon konam??
درود برشما دوست عزیز
سپاس از مهر شما
دوست بزرگوار محمودی نازنین هنرمندی بود که هیچکس قدرش را ندانست
اگر صلاح دانستید با نام تارنگار مرغ شباهنگ لینک بفرمائید
بله حتما با افتخار هرچه تمام شمارو لینک میکنم-یعنی خواستم لینک کنم اشتباهی یه وبلاگ دیگه رو لینک کنم-اونم استاد خوانساری بود-اشتباه کرد-اونو پاک کردم-الان شما دوست گرامی رو لینک میکنم
موفق باشین
بله خوانساری واقعا استاد بزرگی بودند-کلا این صداهارو خیلی دوست دارم-صداهای قدیمی ومحزون-صدای گرم ودلنشین استاد خوانساری
درود برشما بزرگوار
سپاس از محبت وبزرگواری شما عزیز